بالاخره AXELOS خبر نسخه جدید PRINCE2 رو منتشر کرد. با اینکه از ابتدا در تیم مشاوره نسخه جدید بودم، به خاطر توافقنامه محرمانگیای که امضا شده بود نمیتونستم تا الان در موردش توضیحی بدم.
منوآل و آزمون
آخرین پیشنویس نسخه جدید در همین روزها در اختیار مدرسهای رسمی قرار میگیره و نسخه جدید منوآل هم تا چند ماه دیگه منتشر میشه. احتمالا از اواسط سال هم نسخه جدید آزمون در دسترس قرار میگیره. در کنار اون، آزمون قدیمی تا آخر سال ۲۰۱۷ در اختیار داوطلبها خواهد بود.
تغییرها
متودولوژی پرینس۲ تغییر خاصی نکرده و هرچه بوده درباره شیوه توضیح این متودولوژی تو منوآل رسمی بوده. بعضی متنها بهبود پیدا کردن، بعضی جاها محصولهای مدیریتی اصلاحهای جزئی شدن و تو کل منوآل هم احتیاط زیادی به خرج داده شده که چیزی با روشهای چابک (Agile) تناقض نداشته باشه.
در کنار اینها تغییر دیگهای هم بوده که از همه مهمتره: در پایان هر بخش منوآل توضیحی هست درباره اینکه چطور میشه اون بخش رو اختصاصیسازی کرد.
این کار خیلی مفید بوده، چون بزرگترین مشکل مخاطبان استاندارد این بوده که مفهوم اختصاصیسازی رو به خوبی درک نمیکردن یا حتی در نظر نمیگرفتن. به همین خاطر پرینس۲ معمولا به نظر خیلی پیچیده، سنگین و پر از کاغذبازی میومده. الان این مشکل خیلی کمتر میشه، چون هم راهنمایی بیشتری در این مورد وجود داره و هم این مهم دایما …
چند روز پیش یکی از بنیانگذاران روشی که الان به عنوان پرینس۲ شناخته میشه، Colin Bentley، تاریخ کامل استاندارد رو که متاسفانه به اندازه کافی مستند نشده برام تعریف کرد. اینجا خلاصهایش رو براتون نقل میکنم. البته بخشی از این تاریخچه تو بعضی کتابها وجود داره، ولی بعضی جاهاش بری من کاملا تازگی داشت.
ایشون همراه با چند نفر دیگه در IBM مدیر پروژه بودن. سال ۱۹۷۵ در IBM و بقیه شرکتها روشی برای مدیریت پروژه وجود نداشت و عملا هرکسی برای خودش به شکلی شهودی پروژهها رو مدیریت میکرد. همگی هم آدمهای فنی بودن که بدون آموزش خاصی تو مدیریت پروژه این مسئولیت رو به عهده گرفته بودن. بالاخره این چند نفر با ایده ساخت یه استاندارد مدیریت پروژه IBM رو ترک میکنن و شرکت خودشون رو ثبت میکنن: Simpact.
ایده اولیه این بود که سه استاندارد به نامهای PROMPT I و PROMPT II و PROMPT III به ترتیب برای سه سطح مدیریت تولید، مدیریت پروژه، و مدیریت طرح و استراتژی ساخته بشه. از این بین فقط استاندارد مدیریت پروژه PROMPT II تکمیل میشه و در سال ۱۹۷۹ شروع میکنن به ارائه استاندارد به شرکتها. هزینه استفاده از استاندارد برای هر شرکت سالی ۹ هزار پوند بوده. من تو چند سایت تبدیل ارزش پول چک کردم و متوجه شدم که این مبلغ معادل ارزش ۴۰ هزار پوند در حال حاضره.
یکی از مشتریهای Simpact در همون سالها CCTA بوده؛ یکی از …
نسخه جدید پریماورا P6 به تازگی منتشر شده: نسخه 16.1. متاسفانه به نظر من قابلیت چندان هیجانانگیزی بهش اضافه نشده.
در ضمن، همونطور که قبلا در مورد شماره نسخهها توضیح داده بودم ،فکر نکنین خیلی از قافله عقب افتادین: اوراکل تصمیم گرفت سیستم شمارهگذاری رو عوض کنه و به همین خاطر بعد از ۸ پرید به ۱۶.
میتونین نرمافزار رو بدون محدودیت از سایت اوراکل دانلود کنین. این هم ماجراییه که تا حالا خیلی تو سایت توضیح دادم که پریماورا به آزادی در اختیارتونه و جستجوی نسخه کرک شده اصلا معنی نداره. کسایی که بخوان میتونن از سایت اوراکل دانلودش کنن که ببینن به دردشون میخوره یا نه. اگه قصد داشته باشن تو شرکتشون استفاده کنن، اونوقت باید بخرنش.
البته در مورد دانلودش یه مشکلی که همیشه وجود داشت این بود که اوراکل به کاربران ایرانی به خاطر تحریمها اجازه دانلود نمیداد و راه حلش تغییر آی پی با فیلترشکن بود. نمیدونم با تغییرهای اخیر این روال عوض شده یا نه.
منوآلش هم از این لینک قابل دانلوده. البته یه مجموعه HTML خیلی سنگینه (۲۵۰ مگابایت) که شامل همه اطلاعات، مثل ساختار دیتابیس میشه. اگه فقط منوآل کاربر رو بخواین، یه فایل PDF کوچیک داخل اون مجموعهس.
با اینکه اخیرا خیلی کمتر کلاس درس میدم که بتونم روی تولید محتوا متمرکز باشم، هنوز هم هر دو ماه یک کلاس دارم. همیشه سعی میکنم کلاسها رو بهتر از قبل اجرا کنم و یکی از مسایلی که به تازگی حل کردم، سوال و جوابهای کلاسی بوده.
مشکلی که وجود داره اینه که وقتی سوالی در مورد محتوا میپرسم، اگه اون رو از همه بپرسم، معمولا دو سه نفر آدم خیلی فعال تو کلاس هستن که به همه سوالها جواب میدن و نوبت به بقیه نمیرسه. اگر هم سوال رو از فرد خاصی بپرسم، ممکنه اون فرد حس خوبی پیدا نکنه. بنا بر این تعامل تو کلاس کاملا مناسب نخواهد بود.
به همین خاطر به تازگی برنامه جدیدی گذاشتم: سوالها رو تو یه نرمافزار آنلاین آماده میکنم و هر موقع که فعالش کنم، شرکت کنندهها میتونن با موبایلهاشون به سوال جواب بدن. وقتی همه جواب بدن، نتیجه رو روی پرده میبینیم و دربارهش صحبت میکنیم.
این روش خیلی خوب جواب داده و به همه کسایی که دوره تدریس میکنن هم پیشنهادش میدم. ولی در این بین نکته خیلی جالبی هم وجود داره: اینکه به وضوح میشه تاثیر خرد جمعی رو دید.
البته «خرد جمعی» عبارتیه که تو فارسی استفاده میشه و تحقیق کاملی نکردم که دقیقا به چه معنی به کار رفته. من اون رو به عنوان معادل Wisdom of the Crowd به کار میبرم که یه مفهوم کمابیش علمیه.
یه سوال رایج اینه که وقتی چند شرکت تو یه پروژه مشغول به کار هستن ساختار تیمی که تو پرینس۲ توضیح داده شده چطور شکل میگیره. برای جواب به این سوال از روش جدیدی …
پیشنویس پمباک ۶ آماده شده و در آینده نزدیک نهایی و منتشر میشه. تغییرهای این نسخه نسبتا از نسخه قبل کمتر بود و صادقانه بگم، به اندازه دفعه قبل هیجانانگیز هم نبود. مهمترین اتفاقی که از نظر من تو نسخه قبل افتاد این بود که وجود برنامههای مدیریتی تو هر حوزه کاملا شفاف شد. با این حال مثلا یکی از پیشنهادهای اولیه من برای این نسخه که متاسفانه تایید نشد شفافیت بیشتر این مفهوم بود. ماجرایی که وجود داره اینه که الان دو نوع برنامه مدیریتی تو پمباک وجود داره، چیزی که من بهش میگم برنامه مدیریتی ناب، مثل برنامه مدیریت زمانبندی، که فقط شیوه مدیریت زمانبندی رو توضیح میده و نوع دوم برنامههای مدیریتی غیر ناب که علاوه بر قواعد بازی، بخشی از برنامهریزی عملیاتی هم باهاشون مخلوط شده، مثل برنامه مدیریت ارتباطات. پیشنهاد من این بود که همه برنامهها ناب بشن و عناصر و فرآیندهای دیگهای برای برنامههای عملیاتی در نظر گرفته بشه. با این کار هم استاندارد سازمانیافتهتر و مرتبتر میشه و هم جایگاه و اهمیت هر عنصر بهتر از قبل مشخص میشه.
حالا بریم سراغ بررسی تغییرهای نسخه جدید.
تفکیک استاندارد به دو کتاب
این ماجرا هنوز قطعی نشده، ولی طبق چیزی که یکی از اعضای کمیته به من گفت، احتمال داره که پمباک به دو بخش تقسیم و در قالب دو کتاب جداگانه منتشر بشه:
تقریبا ۴ ماه پیش تمرین ویژهای برای کسایی که اون زمان دوره آشنایی با مفهوم چابکی در پروژه رو تموم کرده بودن فرستاده شد و ازشون خواسته شد که جوابهاشون رو ارسال کنن. سوال این بود:
آبراهام لینکلن یه جمله داره که خیلی ازش خوشم میاد و خیلی قدیم هم تو سایت نوشته بودمش. میگه: اگه به من ۶ ساعت وقت بدین که درختی رو قطع کنم، چهار ساعت اولش رو صرف تیز کردن تبرم میکنم.
این حرف برای کسایی مثل ما که تو پروژهها کار میکنن یادآور اهمیت برنامهریزیه. اینکه اول درست و کامل برنامهریزی کنیم و بعد بریم سراغ اجرا، نه اینکه بریم جلو ببینیم چی میشه. حالا نکتهای که هست اینه که این توصیه به نظر با رویکرد چابک متضاد میاد؛ تو پروژههای چابک برنامهریزی اولیه به این شکل نمیکنیم. یعنی اگه فرض کنیم میخوایم تو ۶ ساعت یه درخت رو قطع کنیم، فقط دو دقیقه اول رو صرف تیز کردن تبرمون میکنیم.
نظرتون در مورد این تضاد چیه؟
جوابها تو یه فرم گوگل دریافت میشدن که هم کار برای من راحت بشه و هم برای کسایی که جواب میدن. این همون روش مناسب پرسشنامه فرستادنه که قبلا هم توضیح داده بودم.
تو فرم سه سوال وجود داشت…
سوال ۱: کلا چقدر با حرف لینکلن موافقین؟
جوابهایی که تو فرمهای گوگل وارد میشن تو یه فایل spreadsheet (مشابه فایلهای اکسل) ذخیره میشن. تو همون فایل به سادگی میشه با دو کلیک نمودار هیستوگرام جوابها رو …