در حال اجرای پروژه با انواع اقلام قابلپیگیری (follow-up item) روبرو خواهید شد که باید آنها را ثبت و مدیریت کنید. منظور از اقلام قابلپیگیری، عناصر زیر است:
ریسکها: ریسک به پیشامدهایی که ممکن است در آینده روی دهند و اثری مثبت یا منفی بر پروژه بگذارند گفته میشود. در زمان اجرای پروژه، به دلیل نزدیکی بیشتر به کار، امکان بیشتری برای شناسایی ریسکها خواهید داشت. بسیاری از سیستمهای چابک جلسههایی روزانه دارند که همه اعضای تیم گرد هم میآیند و در مدت ۱۵ تا ۲۰ دقیقه، هرکدام از اعضای تیم پاسخ سه پرسش را میدهد: از دیروز تا امروز چه کردهام؟ از امروز تا فردا چه خواهم کرد؟ برای انجام کارهایم با چه دشواریهایی ممکن است روبرو شوم؟ چنین جلسههایی فرصت خوبی برای شناسایی ریسکهاییست که در آینده نزدیک وجود خواهد داشت و با کمی کوشش بیشتر شاید بتوانید آن را به ریسکهای دورتر هم تسری دهید. چنین جلسهای برای پروژههای بسیار کوچک مناسب است، ولی در سایر پروژهها هم میتوان شکلهای اختصاصیسازیشدهای از آن را به وجود آورد.
مسایل: به طور کلی، هرچه خلاف برنامهها پیش رفته باشد «مسئله» نامیده میشود. مشکلهایی که در هنگام کار روی میدهند و ریسکهایی که عینیت پیدا میکنند نمونههایی از مسایل هستند.
برنامههای بهبود: بهتر است رضایت ذینفعان را دورهای ارزیابی کرده، بر پایه آن برنامههایی برای بهبود کار …
روش مناسب برای ساخت هر محصول فقط بستگی به نوع محصول دارد و نه مسایل دیگری مانند ترجیح تیم، مدیر پروژه، سازمان، یا کارفرما.
آیا میتوانید محصولی که پاسخگوی نیازها و خواستهها باشد را پیشبینی کنید یا با خواستههایی پیشبینیناپذیر سروکار دارید و لازم است که آنها را بهتدریج و با نمایش دادن نسخههایی قابل استفاده از محصول (increment) کشف کنید؟ آیا اصلا امکان ساخت نسخههای قابل استفاده محصول برای ارزیابی خواستههای بازار وجود دارد؟
در روش تطبیقی باید بتوانیم نسخههای متعددی از محصول بسازیم، بهگونهای که هر نسخه قابلیتهای بیشتری داشته باشد و همواره قابل استفاده باشد زیرا فقط اینگونه میتوان بازخورد مناسب از محیط دریافت کرد. با بهرهمندی از بازخورد هر نسخه، حدس میزنیم که بهترین کاری که در نسخه بعد میتوان انجام داد چیست و بر آن پایه جلو میرویم. فراموش نکنید که هدف اصلی از گردآوری بازخورد در سیستمهای متعین کشف مسیر مناسب برای آینده است و نه اصلاح گذشته. اصلاح گذشته بر پایه بازخورد در همه پروژهها وجود دارد و به معنی تطبیقی بودن نیست.
برای اینکه بتوان به ترتیب گفته شده جلو رفت، باید در هر نسخه بر زیرمجموعهای از ویژگیهای تازه تمرکز کنیم و آن اجزا را جدا از سایر اجزا تعریف، طراحی، و تولید کرده، با خروجیهای پیشین ترکیب کنیم. اگر فرآیندهای توسعه (تعریف، طراحی، …) را نتوانیم از …
اندیشه انتقادی حوزهای درباره تصمیمگیری و ایدهپردازی سنجیده و بهدور از فریبهای ذهنیست. اگر قرار باشد این کتاب فقط یک اثر بر شما داشته باشد، امیدوارم این اثر علاقهمند کردنتان به مطالعه درباره اندیشه انتقادی باشد! این مهارت کمکهای فراوانی به پروژههایتان خواهد کرد و افزون بر آن در زندگی شخصیتان هم کارآمد خواهد بود.
اندیشه انتقادی یکی از جنبههای اندیشه سیستمی است؛ دستکم، پمباک آن را اینگونه مدل میکند.
عنوان نخستین این اصل اندیشه سیستمی بود، ولی برای یکسانسازی عنوانها و تبدیل آنها از حالت اسمی به امری، به جمله بلندی که هماکنون وجود دارد تبدیل شد. از آن گذشته، موضوع این اصل همچنان اندیشه سیستمیست.
اندیشه سیستمی درباره اندیشهورزی همهجانبه درباره پیچیدگیهاست. بررسی همهجانبه مفهوم پیچیده «ارزش» در بخشهای پیشین نمونهای از اندیشه سیستمیست.
اندیشه سیستمی حوزهای گسترده و کمابیش پیچیده است. مهمترین مسایل در اندیشه سیستمی در مدیریت پروژه از این قرارند:
برنامهریزی باید گستره، زمان، هزینه، کیفیت، منابع، ریسک و سایر حوزهها را پوشش دهد. با اینهمه، زمانبندی یکی از عناصر مهم و مرکزی در برنامهریزیست و معمولا موردی که چالشهای ویژه خود را دارد و از اینرو بیشتر از دیگر حوزهها به آن پرداخته شده است.
زمانبندی به معنی تخصیص زمان آغاز و پایان یا ترتیب اجرا به فعالیتهای پروژه است.
دو نوع زمانبندی میتوان داشت:
وابستگی محور
اولویت محور
فعالیتهای بسیاری از پروژهها وابستگیهایی ذاتی و گریزناپذیر به همدیگر دارند. برای نمونه، تا وقتی دیواری ساخته نشده باشد نمیتوانید آن را رنگ کنید. چنین پروژههایی را باید به شیوه وابستگی محور برنامهریزی کرد. برای این کار شبکهای از روابط میان فعالیتها ساخته میشود و اطلاعاتی دیگر مانند مدتزمان آنها نیز درج میشود. پس از آن با روش مسیر بحرانی (critical path method) و همانند آن تاریخهای آغاز و پایان به دست میآیند. نرمافزارهایی مانند پریماورا و مایکروسافت پراجکت نمونههایی از ابزارهای رایج در این نوع برنامهریزیاند.
فعالیتهای برخی پروژهها را میتوان به شکلی ساخت که به هم وابسته نباشند. در این حالت میتوانید آنها را با روشی اولویت محور زمانبندی کنید. در این روش، اولویت هر فعالیت بر پایه مجموعهای از پارامترها مانند ارزش و ریسک تعیین میشود و سپس فهرست فعالیتها بر آن پایه مرتب میشود. …
اگر ذینفعان پرشمار باشند، بد نیست آنها را بر پایه توجیهپذیری برنامهای که برای مشارکتدادنشان دارید، حدود اثرگذاری، و موارد مشابه آن اولویتبندی کنید تا اگر زمانی در میان اجرای پروژه توان کافی برای اجرای همه برنامهها نبود، دستکم روی مهمترین موارد تمرکز کنید.
به یاد داشته باشید که توجیهپذیریها دایما تغییر میکنند و از این رو باید اولویتبندیها را نیز اصلاح کنید.