یکی از ویژگیهای مهم کاری من تو این هشت سالی که مشغول هستم، اینه که تو شرکتهای متعددی کار کردم. معمولا همزمان تو سه شرکت کار میکنم و تا الان با هفت شرکت مختلف کار کردم، که یکیشون هم عملا دو اکیپ کاملا متفاوت از یه شرکت بوده که میشه مشابه هشت شرکت. بین اینها، همکاری یک ساله تا پنج ساله رو تجربه کردم.
تو این مدت یه چیزی که کاملا متوجه شدم، اینه که طرز برخورد سازمان با افراد، طوریه که بعضی از شرکتها در پرسنلشون حس دلسوزی ایجاد میکنن و بعضی دیگه نه. خود من در مقابل شرکتهای مختلفی که باهاشون همکاری میکنم حسهای مختلفی دارم. در مورد بعضیشون اگه مشکلی پیش بیاد، واقعا ناراحت میشم، طوری که انگار مشکل برای خود من پیش اومده (در حالی که اون مشکل تاثیر مستقیمی برای من نداره)، در حالی که بعضیهای دیگه اگه دچار مشکل بشن، ناراحت نمیشم و حتا ممکنه با خودم بگم “به درک”.
خیلی به این فکر کردم که چه چیزی میتونه اینطور جبههگیری رو به وجود بیاره. جدیدا به این نتیجه رسیدم که سازمان شرکت حرف اول رو نمیزنه، بلکه مدیریت اونه. یکی از شرکتهایی که واقعا براش دل میسوزونم، اصلا سازماندهی خوبی نداره و به این خاطر مشکلات خیلی زیادی پیدا میکنم؛ ولی، چون مدیرش آدم بسیار محترم، دلسوز، خوشفکر و قدرشناسیه، چنین حسی رو در من به وجود آورده. در عین حال، شرکت دیگهای هست که سازماندهی خیلی بهتری داره، ولی …
این کتاب هم چاپ شد. از نظر من مکمل جلدهای اول و دوم راهنمای جامع اتوکد هست که چند وقت پیش چاپ شده بود و الان جلد اولش چاپ دوم هم شده.
کتاب کلا یه ورک شاپ (کارگاه؟) هست. اولش کمی تمرینهای کاربردی گذشتم که بعضی تکنیکهای مهم رو توضیح میده و بعد از اون ورک شاپ اصلی شروع میشه. هدف این ورک شاپ، تهیه کل نقشههای معماری، تاسیسات مکانیکی و تاسیسات برقی یه تیپ واحد کوچیکه، که از اولین قدم شروع میشه و تمام مسایلی که میتونه پیش بیاد رو توضیح میده. نوشتن این کتاب باعث شد که برای اولین بار تو عمرم یه سری نقشه ساختمانی رو به طور کامل بکشم!
حساسیت اصلی من در مورد این کتاب، تصاویرش بود، که هم من و هم بقیه زحمت خیلی زیادی براش کشیدیم. هنوز کتاب رو ندیدم… امیدوارم تصاویر اون طوری باشه که دلم میخواست.
به نظر من باید کسایی که تو کار برنامهریزی هستن یه سری کار فرهنگی بکنن، برای اینکه جا بیفته که برنامه زمانبندی چیزی نیست که تو چند روز نوشته یا تجدید نظر بشه.
یه هفته وقت داشتم که برنامه زمانبندی یکی از پروژهها رو با شرایطی خاص تجدید نظر کنم. این کار دقت زیادی میخواست. متاسفانه تو پروژههای دیگه هم کارهای فوری پیش اومد و در نهایت فقط دو روز برام وقت موند که روی تجدید نظر برنامه زمانبندی کار کنم. تو این فرصت کم، خواستم یه منبع مصرفی جدید هم برای پروژه تعریف کنم تا کنترلهایی روش انجام بدم. بعد از اینکه همکارهای دیگه مقدارهای اون رو برام استخراج کردن (اولین باری بود که خودم مجبور نشدم برم سر و وقت نقشهها)، مدت کمابیش زیادی صرف وارد کردن اونها شد. وقتی بعد از تموم شدن کارها خواستم برم نمودارش رو ببینم، پراجکت هنگ کرد. دوباره رفتم تو پراجکت، برنامه رو باز کردم و سعی کردم نمودار رو ببینم، باز هم هنگ کرد. کامپیوتر رو ریست کردم و دوباره آزمایش کردم… هنگ کرد. فایل رو برای کس دیگهای فرستادم تا آزمایشش کنه، اونجا هم هنگ کرد. برگشتم به برنامه و چیزهای مختلفی رو تغییر دادم؛ تنها کاری که باعث میشد برنامه هنگ نکنه، حذف کردن اون منبع مصرفی جدید بود!
راه حل مسخرهای که در آخر مجبور شدم استفاده کنم و هنوز هم راه دیگهای به نظرم نرسیده که بهتر از اون باشه، این بوده که چون عملا از هزینهها …
دقیقا همزمان با شروع نمایشگاه کتاب آموزش پریماورا 5 هم از چاپخونه بیرون اومد. این کتاب 280 صفحه هست و کانون نشر علوم اون رو چاپ کرده.
این کتاب برای سطح مقدماتی و متوسط مناسبه و پیش نیازی نداره، به جز آشنایی با اصول برنامه ریزی و کنترل پروژه.
تمام مباحث پریماورا، به عبارت بهتر مباحث پیشرفته اون، توضیح داده نشده. ولی سعی کردم تمام مسایلی که برای نوشتن برنامه های نه چندان حرفه ای و کنترل کردن اون ها لازم هست رو توش بگنجونم.
یه نکته که در مورد این کتاب، کتاب قبلیم که در مورد پراجکت 2003 بود و کتاب بعدیم که در مورد پراجکت 2007 خواهد بود، و در مورد تمام کتاب های مشابه فارسی و انگلیسی هم صادقه، اینه که کتاب تنها کار با نرم افزار رو توضیح می ده، نه چگونگی برنامه ریزی و کنترل پروژه. می دونم که خیلی از مخاطب ها دنبال کتابی کاربردی هستن که اصول برنامه ریزی و کنترل پروژه رو توضیح بده؛ برای همین هم مدتیه که به فکر همچین کتابی هستم و منابعی هم براش پیدا کردم، که احتمالا بعد از چنتا کتابی که با ناشرها قرارداد دارم، میرم سراغ اون.
این کتاب، تنها کتابیه که در مورد پریماورا 5 به زبان فارسی وجود داره، و ترجمه کتابیه که تا این تاریخ و تا جایی که من خبر دارم، تنها کتاب انگلیسی در مورد پریماورا 5 هست. نویسنده کتاب انگلیسی، نویسنده معروفیه که کتاب های زیاد و معمولا جالبی در مورد پریماورا و پراجکت نوشته. …
یکی از قابلیتهای خوبی که به پراجکت 2007 اضافه شده، اینه که وقتی مقدار یکی از فیلدها تغییر داده بشه، تمام فیلدهایی که وابسته به اون باشن و مقدارشون تغییر کنه با رنگ پسزمینه متمایز میشن.
به این ترتیب میشه دونست که هر تغییری چه تاثیری روی برنامه داشته.
تمام نوارهای نمودار گانت گرد گوشه شدن. احتمالا به نظرشون اینطوری قشنگتره، ولی من مدل قبلی رو خیلی بیشتر دوست دارم.
مدتها بود كه میخواستم سايتی در مورد مسايل كاريم بزنم. وقتی كارهای اوليه رو انجام دادم، ديدم كه بهتره به جای ايجاد يه سايت خشك و ثابت، سايتی درست كنم كه يه قسمت وبلاگ هم داشته باشه و به اين ترتيب زنده بمونه.
تو اين وبلاگ در مورد مسايل مربوط به برنامه ريزی و كنترل پروژه مینويسم. با اين حال، بعضی موضوعهای حاشيهای كه كمابيش به مديريت پروژه ربط دارن هم مطرح خواهند شد.