شمار تحویلشدنیهای نیمهکاره
در هر زمان شماری تحویلشدنی نیمهکاره در پروژه وجود دارد. برخی پروژهها حساسیتی به خرج نمیدهند و تحویلشدنیهای پرشماری را بهموازت هم پیش میبرند که باعث افت بهرهوری کلی پروژه میشود.
محدود کردن کار نیمهکاره یکی از اصلهای زیربنایی در تولید Lean است، که تاثیر بزرگی هم در پروژههای چابک گذاشته است. با اینهمه، کاربرد آن محدود به پروژههای چابک نیست و در همه پروژهها باید به آن توجه داشت.
یکی از مسایل اصلی درباره افزایش بیش از اندازه شمار کارهای موازی این است که وقتی چنین فرهنگی در پروژه وجود داشته باشد، هرگاه اعضای تیم در ساخت تحویلشدنیای به دشواری بر بخورند بهجای گرهگشایی به سراغ انجام تحویلشدنی دیگری میروند که خروجی کارشان به ظاهر بالاتر باشد. هرچه بیشتر از زمان بروز دشواری بگذرد، حلش سختتر میشود و از این رو چنین روندی مناسب نیست. همیشه به یاد داشته باشید که هدف زودتر آغاز کردن کارها نیست، بلکه زودتر به پایان رساندن آنهاست.
برخی از متدولوژیها عناصری دارند که تیم پروژه را تشویق میکند که تحویلشدنیهای نیمهکاره را به سرانجام برسانند و پس از آن دست به کار تحویلشدنیهای تازه بشوند. چنین عنصری را میتوان به روندی ضمنی برای دریافت تایید نیز متصل کرد که خود مانع بروز بسیاری از دشواریهای زمان تحویل نهایی میشود و در بخش گذشته بررسی شد. اگر متدولوژیتان چنین جنبهای را پوشش نداده باشد، بهتر است آن را اضافه کنید.
توجه داشته باشید که آنچه گفته شد به معنی حذف کار موازی نیست، بلکه به معنی بهینهسازی آن است. هر پروژهای نیاز به حدی از کار موازی دارد و حد مناسب بستگی به شرایط و محصول پروژه، افراد مشغول به کار، و بسیاری عناصر دیگر دارد. با اینهمه، حد بهینه معمولا بسیار پایینتر از آن است که بسیاری میپندارند.