ارزیابیهای درست
چگونه وضعیت پروژه را ارزیابی میکنید؟
در گذشته رایج بود که پیشرفت پروژههای نرمافزاری را بر پایه تعداد خط برنامهای که نوشته شده است بسنجند. زمانی شرکتی برنامهنویس بسیار خبرهای را استخدام کرد و در پایان ماه از او خواستند که تعداد خط برنامهای که نوشته است را اعلام کند. مقداری که گزارش کرده بود عددی منفی بود! او در مدت ماه مشغول بررسی کدهای پیشین و اصلاح آنها بود و در بسیاری موارد کدهای تکراری یا اضافه را پاک کرده بود. کار این فرد کمک فراوانی به پروژه کرده بود، ولی با معیار ارزیابی موجود اینگونه برداشت نمیشد.
این شیوه ارزیابی پیشرفت، که به وضوح کارایی مناسبی ندارد، امروزه چندان رایج نیست. دلیل اصلی برای از بین رفتن این روش، رواج شیوههای چابک و مخالفت آنها با این نوع ارزیابی است. شیوههای رایج ارزیابی در پروژههای چابک کارایی نسبتا مناسبی دارند، ولی متاسفانه آنها نیز به شکل دیگری منحرف شدهاند. برای نمونه، در بسیاری از این روشها فهرستی از کارها برای دوره پیش رو انتخاب میشوند. در برخی پروژهها شمار کارهای تکمیل شده در پایان دوره را با آنچه انتخاب شده بود مقایسه میکنند و این مسئله برایشان معیار ارزیابی مهمیست. این معیار درست نیست، زیرا برنامهنویسان را تشویق میکند که در آغاز دوره کارهای کمتری را انتخاب کنند و آن هم به نوبه خود منجر به کاهش خروجی میشود، زیرا «کار به اندازه زمانی که در اختیار دارید منبسط میشود» (اصل پارکینسون).
همیشه به یاد داشته باشید که شیوه ارزیابی عملکرد بر عملکرد اثر میگذارد، زیرا اعضای تیم پروژه میکوشند با تغییر روند کاری خود کاری کنند که در ارزیابیها موفقتر جلوه کنند.
ارزیابی هدف واقعی پروژه و ارزش آفریده شده به دلیل انتزاعی بودنشان کاری ساده و عملی نیست. از این رو، بهجای ارزیابی هدف یا اهداف اصلی، متغیرهای پروژه را ارزیابی میکنیم. این کار ایدهآل نیست، ولی نزدیکترین تقریب برای اهداف است. در مراحل بعد، سیستم مدیریت پرتفولیو میتواند بر پایه این دادهها ارزیابیهای پیچیدهتری روی توجیهپذیری و ارزش پروژه انجام دهد.
مشکل رایج در پروژههای متعین این است که خروجی ارزیابیها مقادیری انتزاعی از متغیرهای پروژه، مانند پیشرفت واقعی و برنامهریزی شده دورهای و تجمعی هستند. این دادهها در فرآیند ارزیابی لازمند، ولی خروجی مناسبی نیستند. مسئول ارزیابی باید با کمک برنامهها و این دادهها وضعیت متغیرهای پروژه را برای زمان پایان پیشبینی کند؛ برای نمونه، «اگر اینگونه پیش برویم، پروژه دو ماه دیرتر از زمان مقرر و با هزینهای معادل ۲۵ هزار پیتزا بیشتر از انتظار نخستین پایان خواهد یافت.»
اگر در پروژههای متعین فعالیت میکنید، با شیوه تحلیل زمان کسب شده (earned schedule analysis) آشنا شوید. این روش بهترین گزینه برای پیشبینی زمان پایان پروژه است.