انعام غیر انفعالی
من همیشه از انعام دادن خوشم میاد. این ماجرا ممکنه تو این تجربه خیلی محدود من شکل گرفته باشه که وقتی خیلی کم سن بودم چند ماه بدون اینکه خانوادم بدونن یه جایی فروشندگی کردم. انعامهایی که مردم میدادن در آخر پول خوبی میشد و واقعا بهم مزه میداد! از طرف دیگه، اینکه احساس میکنم با انعام دادن من یه نفر خوشحال میشه (هرچند کوچیک) خودش خیلی ارزش داره.
بگذریم. ماجرایی که امروز به ذهنم رسید شیوه انعام دادن بود. اکثر آدمها وقتی سرویس رو کامل دریافت میکنن انعام میدن. این کار مثل این میمونه که آدم صبر کنه، سرویس رو ارزیابی کنه و بعد به ازای اون پولی اضافه بده. یادمه دایی من از قدیم جور دیگهای برخورد میکرد: انعام رو اول میداد، تا سرویس بهتری دریافت کنه. من هم یه مدتیه که دارم از این روش استفاده میکنم و واقعا ازش راضیام.
احتمالا میدونین که من همیشه گفتم اگه لازم باشه PMBOK رو تو یه جمله خلاصه کنیم، میشه «انفعالی برخورد نکن». مثال: شما مدیر پروژهای و متوجه شدی که نتیجه طراحی یکی از مهندسها مشکل داره. اولین کاری که باید کرد چیه؟
تقریبا همه میگن که به نوعی اون ایراد رو برطرف کنیم. این میشه «راه حل اصلاحی»، در حالی که قراره اولویت با «راه حل پیشگیرانه» باشه. اولین کاری که میکنیم اینه که ببینیم دلیل ریشهای این مشکل چی بوده. مثلا اطلاعات درست به اون طراح نرسیده؟ با همکارانش مشکل داره؟ مشکل خانوادگی داره؟ مهارتش کمه؟ برای اون مشکل ریشهای راه حل پیدا میکنیم و اعمال میکنیم و بعد میریم سراغ حل کردن ایراد.
دلیل اینکه راه حلهای پیشگیرانه برامون اولویت بالاتری داره اینه که اگه روی حل ایرادها تمرکز کنیم، تقریبا همیشه انقدر زیاد به وجود میان که دیگه وقتی برای پیشگیری نداریم. به این میگن firefighting (آتشنشانی). در عوض اگه اولویت رو بدیم به پیشگیری، حتی اگه به قیمت به تاخیر افرادن حل ایرادها باشه، در نهایت موفقتریم. این میشه انفعالی نبودن: تمرکز روی پیشگیری به جای اینکه صبر کنیم ایرادی به وجود بیاد و بعد سعی کنیم حلش کنیم.
الان دیگه حتی آتشنشانها هم که از این نظر خیلی اسمشون بد در رفته هم کاملا روی حل ایراد (خاموش کردن آتش) متمرکز نیستن و تو خیلی از کشورها به لحاظ قانونی لازمه که برای ساختمونها تایید آتشنشانی بگیرن که نکات ایمنی مربوطه رعایت شده؛ یعنی حتی آتشنشانها هم دارن سعی میکنن انفعالی برخورد نکنن.
بگذریم، طولانی شد. داشتم فکر میکردم که این دو سبک انعام دادن هم کاملا به این ماجرا ربط دارن. انعام در آخر کار میشه انفعالی، در حالی که انعام در ابتدا یا میانه کار میشه اقدامی که به طور فعال روی نتیجه اثر میذاره.