استفاده درست از نمودارهای دایره ای
واقعیت اینه که اکثر آدما زیاد از حد از نمودارهای دایرهای استفاده میکنن، اون هم در حالی که این نمودارها مجموعا زیاد قوی نیستن. تو این مطلب میخوام در مورد شیوه درست استفاده از نمودارهای دایرهای توضیح بدم.
هروقت میخوایم نمودار بکشیم باید به این فکر کنیم که هدفمون چیه و دقیقا چه چیزی رو میخوایم منتقل کنیم. مثلا اگه میخوایم تغییر یه مقدار پیوسته رو نشون بدیم (مثلا پیشرفتهای تجمعی)، قاعدتا بهتره از نمودارهای خطی استفاده کنیم، چون پیوستگی رو خوب به تصویر میکشن. اگه پیوستگی نداشته باشن (مثلا مقدارهای دورهای به جای مقدارهای تجمعی)، بهتره از نمودار خطی استفاده نکنیم، چون اشتباها پیوستگی رو به ذهن القا میکنن.
خوب، حالا چه موقع باید از نمودارهای دایرهای استفاده کنیم؟
ببینین نظرتون در مورد نمودار پایین چیه:
این نتیجه یه مطالعه جالبه از Standish Group، که نشون میده چقدر قابلیتهای اضافه تو نرمافزارها داریم. این برای کسایی که تو پروژههای نرمافزاری کار میکنن خیلی مهمه، چون نشون میده که به اندازه کافی روی ارزش تجاری گستره پروژهمون تمرکز نداریم. مثلا اون ۴۵ درصد قابلیتهایی که تقریبا هیچوقت استفاده نمیشن رو میتونیم تولید نکنیم و در عوض هزینه و زمان پروژه رو نصف کنیم. مدیریت این ماجرا تو پروژههایی که چابک اجرا میشن خیلی راحتتره.
بگذریم… در مورد این نتایج، استفاده از نمودار دایرهای چندان بد نیست. کارکرد اصلی نمودار دایرهای مقایسه مقادیر با همدیگه نیست، بلکه مقایسه مقادیر با کله. چیزی که نمودار بالا خوب نشون میده اینه که مثلا چه مقداری از کل قابلیتهای نرمافزار استفاده نمیشن… اون بخش قرمز حس خوبی میده که این ۴۵ درصد تا چه اندازه بزرگه.
نکته: به شیوهای که از رنگها برای ساده کردن این نمودار استفاده شده هم توجه کنین.
اگه هدف مقایسه یک یا چند مقدار با کل نباشه و در عوض بخوایم مقدارها رو با همدیگه مقایسه کنیم، نمودار دایرهای خوانا نیست. راه حل مناسب نمودار میلهایه:
حالا الان خیلی خوب میتونیم ببینیم که مثلا قابلیتهایی که معمولا استفاده میشن چقدر بیشتر از اونهایی هستن که همیشه استفاده میشن. حس کردن این تفاوت تو نمودار دایرهای به این اندازه راحت نیست.
پس این رو در نظر داشته باشین که مهمترین معیار برای انتخاب نوع نمودار، پیامیه که میخوایم به مخاطب برسونیم.
آخرین نکتهای که دلم میخواد بگم، اینه که حتی اگه هدف مقایسه مقدارها با کل باشه، باز هم مجبور نیستیم از نمودار دایرهای استفاده کنیم و خودمون رو گرفتار ترکیب نامناسبش که فضا رو هدر میده بکنیم؛ مثلا شاید بتونیم از چنین چیزی استفاده کنیم: