پروفایل برنامه‌ریزی و کنترل پروژه
نادر خرمی راد

چطوری یه شرکت تاسیس کنم؟

خیلی از شماها که کارتون برنامه‌ریزی و کنترل پروژه‌س به فکر تاسیس شرکت می‌افتین و بعضی وقت‌ها ایمیل‌هایی برای مشورت در این مورد دریافت می‌کنم. تو این مطلب می‌خوام نظرم رو در این مورد برای همه بگم.

من خودم وقتی ۱۸ سال پیش کارم رو تو این حوزه شروع کردم خیلی زود تصمیم گرفتم که یه روزی شرکت خودم رو راه بندازم. شرکتی تخصصی برای برنامه‌ریزی و کنترل پروژه. این هدف من بود و سال به سال که جلوتر می‌رفتم مصمم‌تر می‌شدم و بیشتر از قبل براش برنامه‌ریزی می‌کردم. با این حال شتاب‌زده عمل نکردم و به تدریج چیزهایی یاد گرفتم که باعث شد بفهمم این انتخاب برای من مناسب نیست؛ برای کسای دیگه‌ایه. با این‌که هیچوقت تو زندگیم کارمند نبودم و نمی‌خواستم هم که باشم، ولی تاسیس شرکت از برنامه کاری من حذف شد. البته الان به نوعی ممکنه صاحب شرکت به حساب بیام، چون در ازای دریافت سهام به مجموعه‌ای پیوستم و کارم رو اونجا متمرکز کردم، ولی این شرایط کاملا متفاوته.

بدونیم داریم چیکار می‌کنیم

اولین نکته اینه که دقیقا بدونیم داریم چیکار می‌کنیم. دیدگاه سنتی اینه که وقتی یه نفر پیشرفت می‌کنه باید از کارشناس تبدیل بشه به مدیر و بعد هم یه شرکت برای خودش راه بندازه. ولی این درست نیست. تبدیل شدن از یه کارشناس به یه مدیر یه تغییر تو حرفه‌س، پیشرفت نیست. تاسیس شرکت هم همینطور.

اگه بزرگ‌ترین علاقه‌مندی حرفه‌ای‌تون کار تخصصی تو حوزه برنامه‌ریزی و کنترل پروژه‌س، بهتره یه کارشناس باشین. می‌تونین تبدیل به یه کارشناس تراز اول بشین با درآمد خیلی بالا، با شهرت و قدرت و امثال اون، ولی نیاز نیست مدیر یا صاحب شرکت بشین. وقتی کسی تبدیل به مدیر می‌شه، کارش می‌شه هماهنگ کردن آدم‌ها، مسایل مالی و حقوقی، حل کردن اختلاف‌ها و امثال اون‌ها، و روز به روز بیشتر و بیشتر از کار تخصصی فاصله می‌گیره. کسایی هم که سعی می‌کنن از کار تخصصی فاصله نگیرن عملا مدیرای خوبی نمی‌شن. همین چیزها برای کسایی که شرکت راه‌اندازی می‌کنن چند برابر می‌شه.

پس، اگه علاقه‌مندیتون کار تخصصیه، شرکت و مدیریت رو فراموش کنین. اگه علاقه‌مندیتون ایجاد تغییرهای بزرگ، رهبری کردن آدم‌ها، تاثیرگذاری و امثال اون‌هاست، اونوقت برین سراغ تاسیس شرکت.

پول چطور؟

هیچی تضمین نمی‌کنه که با داشتن یه شرکت پولدار بشین و معمولا کسایی که درآمد خوب از این راه دارن انقدر وقتشون گرفته می‌شه و انقدر استرس دارن که عملا از پولی که در می‌آرن نمی‌تونن خوب استفاده کنن. البته اصلا نمی‌خوام بگم که شرکت داشتن انتخاب اشتباهیه، برای بعضی‌ها بهترین انتخابه، ولی برای کسایی که بدونن چطور می‌شه تو زندگی تعادل برقرار کرد.

از طرف دیگه، پول فقط یه ابزاره برای لذت بردن از زندگی، در نتیجه اگه پول درآوردن باعث بشه نتونیم از زندگیمون لذت ببریم خیلی ترکیب احمقانه‌ای به وجود میاد.

یکی دیگه از چیزهایی که باعث می‌شه از زندگیمون لذت ببریم نوع کاریه که انجام می‌دیم.

پس قبل از این‌که کارتون رو انتخاب کنین به این دو مسئله فکر کنین:

  1. آیا کاری که می‌خواین انجام بدین براتون لذت‌بخش هست؟
  2. آیا کاری که انجام می‌دین فضایی براتون به وجود میاره که بتونین از درآمدش لذت ببرین؟

خود من سال‌ها پیش کسب و کاری رو همراه با دوستانم شروع کردم. بعد از یک سال دوره آزمایشی به این نتیجه رسیدم که این کسب و کار می‌تونه موفق باشه، ولی فهمیده بودم که هم از فضای اون کار لذت نخواهم برد و هم استرس اون کار و زمانی که از من می‌بره فرصتی برام به وجود نمیاره که از اون پول لذت ببرم. برای همین کشیدم کنار. اگه این کار رو نکرده بودم الان وضع مالیم خیلی بهتر بود، ولی اصلا آدم خوشبختی نبودم.

چطوری باید پیش رفت؟

خوب، پس اگه مطمئنین که از این کار لذت می‌برین و می‌تونین تو زندگیتون تعادل کافی به وجود بیارین، می‌شه تاسیس شرکت رو بذارین تو برنامه‌تون. ولی این به این معنی نیست که همین فردا این کار رو انجام بدین. چیزی که من پیشنهاد می‌کنم اینه که با این مراحل جلو برین تا دچار مشکل نشین:

مرحله ۱: آزادکاری

اولین مرحله اینه که آزاد کار کنین و به قولی freelancer باشین. یعنی کارمند جایی نباشین، قراردادهایی با جاهای مختلف داشته باشین و بهشون سرویس بدین. این مرحله محدود به کسایی که می‌خوان شرکت تاسیس کنن هم محدود نمی‌شه، برای یه کارشناس خبره هم به نظر من لازمه.

تو این مرحله فضای امن کارمندی با مسئولیت‌های خیلی کم، حقوق مشخص و آینده‌ای که ساده می‌شه پیش‌بینیش کرد رو از دست می‌دین و در عوض درآمد بالاتر، تجربه خیلی بیشتر، پیشرفت سریع‌تر و انتخاب‌های بیشتری در مقابلتون قرار می‌گیره.

اگه تو این مرحله دچار مشکل شدین، برگردین به کارمندی و برای همیشه قید تاسیس شرکت رو بزنین. اگه تو این مرحله خوب پیش رفتین و علاقه‌مند به داشتن شرکت بودین، صبر کنین تا به جایی برسین که تعداد کارهایی که بهتون پیشنهاد می‌شه و می‌تونین بگیرین بیشتر از دو برابر اون چیزی باشه که در عمل می‌تونین انجام بدین؛ اونوقت برین به مرحله بعد.

مرحله ۲: گروهی کار کردن

تو این مرحله با یک یا چند نفر دیگه که مثل خودتون مرحله ۱ رو گذروندن گروهی رو تشکیل می‌دین و با همدیگه کار می‌گیرین و پیش می‌برین. خیلی هم فکر خوبیه که یک یا چند نفر آدم تازه‌کاری که ریسک‌پذیر هستند رو هم وارد این گروه کنین تا تو کارهای ساده کمکتون کنن.

اگه بتونین خوب خودتون رو مدیریت کنین، مثلا سه نفر به راحتی می‌تونن کاری رو انجام بدن که پنچ نفر جدا از هم انجام می‌دن. پس هدف تو این مرحله رسیدن به این حد از بازدهیه. البته در کنار اون خودتون و همراهانتون رو هم محک می‌زنین که می‌تونین گروهی کار کنین یا نه؛ هرچی باشه یه شرکت تماما درباره گروهی کار کردنه.

اگه تو این مرحله احساس کردین که از سر و کله زدن با هم‌گروهی‌هاتون خسته شدین، بهتره برگردین به مرحله ۱ و قید شرکت زدن رو بزنین. اگه تو این مرحله موفق بودین، به بازده بالا رسیدین و تعداد کارهاتون دایما بیشتر و بازده مالی‌شون بهتر شد، می‌رین مرحله بعد.

مرحله ۳: تاسیس شرکت

تو این مرحله شرکت خودتون رو تاسیس می‌کنین و هیچوقت هم سعی نمی‌کنین شتاب‌زده بزرگ بشین. اگه لازم باشه حتی بعضی فرصت‌های به ظاهر خوب رو رد می‌کنین و در عوض تدریجی توسعه پیدا می‌کنین.