ایراد زیاد بودن شناوری چیه؟
خیلی از استانداردها و منابعی که در مورد زمانبندی نوشته شدن درباره شناوریهای زیاد از حد نوشتن. اینکه شناوریها نباید از حدی بیشتر باشه یکی از ۱۹ قاعدهایه که تو کتاب قواعد زمانبندی پروژه هم توضیح دادم.
بعد از انتشار کتاب، خیلی از خوانندههای ایرانی و تعدادی از خوانندههای غیر ایرانی از من دربارهش سوال کردن و به این نتیجه رسیدم که توضیحات بیشتری به ویرایش بعدی کتاب اضافه کنم؛ ولی تا اون زمان این مطلب رو نوشتم که برای همه توضیح داده باشم.
زیاد بودن شناوری به خودی خود هیچ مشکلی ایجاد نمیکنه. شناوریهای زیاد از حد دلیل ایجاد مشکل نیستن، ولی نشونهایه که به ما میگه احتمالا جای دیگهای مشکلی وجود داره. مثل این میمونه که یه دکتر مثلا نشونهای رو روی ناخن شما ببینه و مشکوک بشه. اون نشونه روی ناخن به خودی خود مشکلی برای شما ایجاد نمیکنه (مگر اینکه خیلی حساس به ظاهرتون باشین)، ولی ممکنه جای دیگهای مشکل مهمی داشته باشین و به همین خاطر باید ماجرا رو بررسی کرد.
طبیعت اکثر پروژهها اینه که فعالیتهاشون در عمل شناوریهای خیلی زیاد ندارن و اگه داشته باشن هم تعدادشون از حدی بیشتر نمیشه. به همین خاطر انتظار داریم که فعالیتهای برنامه هم همینطور باشن. اگه نباشن، باید شک کنیم و برنامه رو یه چک آپ کامل بکنیم. شاید واقعا طبیعت پروژه اینطور باشه و در این صورت نیازی نیست که چیزی رو اصلاح کنیم؛ با این حال تو اکثر موارد مشکلی تو شبکه روابط وجود داره و وقتی توش دقیق بشین میتونین حلش کنین و بعد میبینین که شناوریها هم برگشتن تو حد پذیرش.
اگه شناوریها بر خلاف ماهیت پروژه زیاد باشن، پیشبینیهای برنامه در مورد آینده ضعیف میشه، وقتی مقادیر واقعی رو توش وارد میکنین به خوبی اونها رو انعکاس نمیده و به عبارت دیگه پویایی برنامه کم میشه و دیگه نمیتونه مدل شبیهسازی شده پروژه باشه. محاسبات تاخیر هم به خوبی انجام نمیشن. فراموش نکنین که محاسبه تاخیر شمشیری دو لبهس؛ بعضی پیمانکارها از دیدن شناوریهای زیاد خوشحال هم میشن، چون میدونن که بعدا تاخیرهای کمتری ازشون گزارش میشه، ولی روی دیگه سکه اینه که وقتی بخوان گزارش تاخیرات بدن و تاخیرهای مجازشون رو محاسبه کنن هم مقادیری کمتر از مقادیر واقعی نتیجه میگیرن.