پروفایل برنامه‌ریزی و کنترل پروژه
نادر خرمی راد

تفاوت‌های مدیریت پروژه در استانداردها و روش‌ها

وقتی آدم می‌تونه مفهوم یه روش مدیریت پروژه، مثلا پم‌باک، رو خوب بفهمه، که اون رو با روش‌های دیگه مقایسه کنه. به نظر من می‌شه جنبه‌های مدیریتی مطرح شده تو استانداردها رو به سه حوزه تقسیم کرد:

  • مدیریت چهارچوب‌های مدیریت پروژه
  • مدیریت کلان پروژه
  • مدیریت تفیصلی پروژه

مثلا یکی از کارهایی که باید تو پم‌باک انجام بدیم، اینه که فرآیندهایی که قراره تو پروژه به کار برن و شکل به کار رفتنشون رو مشخص کنیم. این می‌شه چیزی که بهش گفتم “مدیریت چهارچوب‌های مدیریت پروژه”.

حالا این سه جنبه مدیریتی اگه بخوایم تو پم‌باک، پرینس2 و اسکرام مقایسه کنیم، مسئولیت‌های مدیریتی مدیر پروژه (یا اسکرام مستر) تو سیستم‌های مختلف عملا به این شکله:

پم‌باکپرینس۲اسکرام
مدیریت چهارچوب‌هابلهبلهبله
مدیریت کلانبلهبلهخیر
مدیریت تفصیلیبلهخیرخیر

با این توضیح که هم پم‌باک اجازه می‌ده که مدیریت تفصیلی به عهده مدیر پروژه نباشه و هم پرینس2 اجازه می‌ده که مدیر پروژه مدیریت تفصیلی رو به عهده بگیره؛ چیزی که تو جدول نوشتم گرایش پیش‌فرض هرکدوم از این استانداردها و چیزیه که مخاطب رو به اون سمت هدایت می‌کنن.

این تفاوت‌ها خیلی جالبن. تو پم‌باک مدیر پروژه عملا در مورد تمام برنامه‌ریزی‌ها مسئوله و برنامه‌ریزی تو این استاندارد همیشه تفصیلیه، مگر این‌که امکانش نباشه. مثال ریتا رو همیشه خیلی می‌پسندم. اگه تو دفتر پروژه نشستین و دفتر آتیش بگیره، اولین کاری که می‌کنین چیه؟

گرایش پم‌باک اینه که چنین جوابی بدیم: به برنامه مدیریت پروژه مراجعه می‌کنیم که ببینیم برای چنین وضعیتی چه چیزی پیش‌بینی کرده.

پرینس2 اینطوری نیست. پرینس2 تشویق می‌کنه که مدیریت پروژه در سه سطح انجام بشه. سطح مدیریت ارشد، که پروژه رو هدایت می‌کنه، به این معنی که تصمیم‌گیری‌های خیلی کلی رو انجام می‌ده، سطح مدیر پروژه که پروژه رو به تعبیر پرینس2 مدیریت می‌کنه، یعنی برنامه‌ریزی‌های کلان (در حد ریزترین تحویل‌شدنی‌های ممکن، و نه در حد فعالیت‌ها) و در نهایت سطح سرپرست‌های اجرایی، که برنامه‌ریزی‌های کاملا تفصیلی رو بر اساس برنامه‌های کلانی که مدیر پروژه بهشون می‌ده تهیه می‌کنن و کار رو پیش می‌برن. اگه یه سرپرست اجرایی به مشکلی بربخوره، باید اول میزان اهمیت مشکل رو برآورد کنه. اگه تو سطح رواداری خودش باشه، نباید اون رو به مدیر پروژه منعکس کنه (چون وقتش هدر می‌ره) و باید شخصا مسئله رو حل کنه. در غیر این صورت مسئله رو ارجاع می‌ده به مدیر پروژه. مدیر پروژه هم مسئله رو حل می‌کنه، مگر این‌که از سطح رواداری خودش بالاتر باشه و لازم باشه که اون رو به مدیران ارشد ارجاع بده.

به این ترتیب مدیریت تفصیلی پروژه تو پرینس2 به عهده سرپرست‌های اجراییه، نه مدیر پروژه. البته راه‌هایی رو باقی می‌ذاره که اگه لازم بود کل مدیریت به عهده مدیر پروژه باشه.

تو اسکرام نقشی به نام اسکرام مستر هست که تا حدی مشابه مدیر پروژه‌س. شاید زیاد هم شبیه نباشه، ولی به راحتی می شه ادعا کرد که نزدیک‌ترین نقش به مدیر پروژه‌س. اگه پم‌باک بیشترین اختیارات مدیریتی رو به مدیر پروژه می‌ده، اسکرام برعکسه و عملا کمترین اختیارات مدیریتی رو به اون می‌ده (پرینس2 هم حد وسطه). تو این سیستم اسکرام مستر فقط استقرار چهارچوب مدیریت پروژه رو مدیریت می‌کنه، مدیریت کلان و تفصیلی کارها به عهده تیم پروژه‌س. اسکرام مستر بیشتر رهبر و مربیه تا مدیر و کارش بیشتر هماهنگ کردن آدم‌ها با همدیگه، حل کردن مشکلاتشون و به عبارت ساده فراهم کردن بستریه که آدم‌ها بتونن علاوه بر انجام دادن کارها، خودشون اون‌ها رو مدیریت هم بکنن.