پروفایل برنامه‌ریزی و کنترل پروژه
نادر خرمی راد

برای موفقیت چقدر باید کار کرد؟

به نظر شما اگه بخواین موفق باشین باید چقدر کار کنین؟ مثلا چند ساعت در روز؟ چند ساعت در ماه؟

جواب ساده‌س، این ماجرا ربطی به موفقیت نداره!

هیچ اهمیتی نداره که چقدر کار می‌کنیم، مهم اینه که چقدر محصول می‌گیریم. زیاد شدن محصول وابسته به زیاد کار کردن نیست، وابسته به مفید کار کردنه. جالب اینه که خیلی وقت‌ها وقتی زیادتر کار می‌کنیم، کارمون کمتر مفید می‌شه.

یکی از استانداردهای مدیریت پروژه PRINCE2 هست، که من خیلی هم می‌پسندمش و حتی اعتقاد دارم که پم‌باک اگه با PRINCE2 ترکیب نشه، چندان چیز جالبی نیست (ترکیب این دوتا استاندارد خودش مقوله خیلی مهم و بحث‌برانگیزیه).

در هر حال. پرینس2 بر اساس 7 اصل شکل گرفته و یکی از اون‌ها اینه: تمرکز بر محصول.

تو متن استاندارد چنین جمله‌ای رو می‌بینیم:

A successful project is output-oriented not activity-oriented

بله، پروژه موفق اونیه که بر خروجی‌هاش متمرکز باشه، نه بر کارهاش. کار ابزاره، خروجی (محصول) هدفه. کار رو می‌شه دایما تغییر داد، ولی محصول سرجاش باقی می‌مونه. اگه محصول همیشه تو ذهنمون نباشه و به کارهامون جهت نده، کارهایی که می‌کنیم هدر می‌رن. صرفا این‌که چقدر کار کردیم اهمیتی نداره، مهم اینه که چقدر به محصول‌هامون نزدیک شدیم.

تا حالا شده کاری برای جایی انجام بدین و سر حق‌الزحمه‌تون به مشکل بربخورین؟

من این رو تا حالا زیاد شنیدم: مگه شما مجموعا چند ساعت برای ما کار کردین؟

چه اهمیتی داره؟ چرا نمی‌پرسین که: مگه شما مجموعا چه خروجی‌هایی برای ما تولید کردین؟

چه فرقی داره که خروجی‌های من تو 300 ساعت تولید شده باشن یا تو 3 ساعت؟ من که زمانم رو به شما نمی‌فروشم، تخصصم رو می‌فروشم.

مشکل فقط اینجا نیست، تو ارتباط آدم‌ها با خودشون هم هست. طرف با خودش فکر می‌کنه که “من که دارم روزی 12 ساعت و 7 روز تو هفته کار می‌کنم، پس چرا باید وضعم اینطوری باشه؟”. خوب چه اهمیتی داره که چقدر کار می‌کنی؟

پیشنهاد من اینه: هروقت خیلی زیاد کار کردین و خیلی خسته شدین، به این فکر کنین که دارین بی‌راهه می‌رین.