برنامه ریزی و کنترل پروژه برای چه کسی مناسبه؟
هر آدمی خصوصیتهایی داره که باعث میشه کارهایی رو بپسنده و کارهایی رو نپسنده و در نتیجه تو کارهای گروه اول بتونه موفق بشه و تو دومیها به راحتی موفق نشه، اگه مشغول به دومیها بشه زندگی براش نامطلوب بشه و …
به این خاطر آدم باید زمانی که داره مسیر کاری خودش رو انتخاب میکنه به این خصوصیتهاش خیلی دقیق فکر کنه. تمام کارهایی که تو زندگیتون انجام دادین و توشون موفق یا نا موفق بودین، ازشون خوشتون اومده یا خوشتون نیومده رو تحلیل کنین و ببینین ریشه در چه خصوصیتهایی داشته و کاری که برای آیندهتون در نظر گرفتین بر این اساس مناسبه یا نه. باور کنین که این مسئله از بررسی وضعیت بازار کار مهمتره، به دو دلیل:
- وضعیت بازار کار دایما تغییر میکنه. ممکنه کاری که امروز بازار خیلی خوبی داره بعد از اینکه توش حرفهای بشین دیگه بازار خوبی نداشته باشه، و برعکسش هم صادق باشه.
- تو کارهایی که بازار خوبی ندارن هم آدمهایی هستن که خیلی موفقن و تو کارهایی که بازار خیلی خوبی دارن هم آدمهای خیلی زیادی هستن که اصلا موفق نیستن. چرا؟
در کنار این، معمولا آدم نمیتونه خصوصیتهای ذاتی خودش یا ارتباط اونها رو با کارش تغییر بده. از یه طرف دیگه، هر کسی که تو کار موفقه خوشبخته؟ نه الزاما. یکی از دلایلش اینه که کارش مطابق میلش نیست. به نظر من خوشبخت بودن خیلی مهمتر از موفق بودنه.
به نظر من کسی میتونه از برنامهریزی و کنترل پروژه لذت ببره و توش موفق باشه که یه خصوصیت مهم رو داشته باشه:
علاقهمند به سازماندهی مسایل، مرتب کردنشون و ارزیابی کردنشون باشه. اگه وقتی با یه مسئله پیچیده روبرو میشین ناخودآگاه اون رو به عواملش خرد میکنین، روابط بین اون عوامل رو میسنجین، اونها رو کمی (عددی) میکنین و در نهایت سعی میکنین با ترکیب دوباره این عوامل مسئله رو ساده و سازماندهی شده به خودتون ارائه کنین، به نظر من با انتخاب این مسیر کاری به خودتون لطف بزرگی کردین. در غیر این صورت، توصیه میکنم به آلترنتیوهای دیگه فکر کنین؛ ممکنه اعتقاد داشته باشیم که این خصوصیتها برای تمام کارها لازمن، ولی باید پذیرفت که حساسیت کارها از این نظر یکسان نیست و قطعا میتونین کاری رو انتخاب کنین که کمتر نیاز به این خصوصیتها داشته باشه و در عوض نیاز به خصوصیتهای دیگهای داشته باشه که تو شما قویتره.