تمرکز بر جنبههای کلان پروژه در P3pper
در مطلب قبل که P3pper (فلفل) رو معرفی کردم یکی از جنبههای مهمش رو فراموش کردم توضیح بدم: تمرکز بر جنبههای کلان پروژه. این خصوصیت اشتراکهای زیادی با کل به جز بودن روند کار در فلفل داره، ولی این دو ماهیت یکی نیستن.
طراحی نرمافزارهای برنامهریزی معمولا طوریه که توجه کاربران رو معطوف به جزئیات کار میکنه، که قطعا جنبههای مثبتی داره، ولی جنبههای منفیش خیلی بزرگترن. برای کمک به رفع خیلی از مشکلات رایج در پروژهها، فلفل طوری طراحی شده که توجه رو به جنبههای کلان پروژه جلب کنه و نه جزئیات اونها. اون جایی که احساس میکنیم برنامهریزی و کنترل پروژه صرفا جنبه فرمالیته داره، یکی از دلایلش اینه که فقط داره با جزئیات کلنجار میره، تا حدی که ارتباط برقرار کردن باهاش برای اکثر ذینفعان غیر ممکن شده، و حتی اگر هم بتونن باهاش ارتباط برقرار کنن، جنبههای کلانی که براشون مهمه به خوبی پوشش داده نشده. این فرض که کل برابر با ترکیب اجزاس صرفا تو سیستمهای ساده که رفتارهای غیر خطی ندارن برقراره، که برای اکثر پروژهها فرض درستی نیست.
تمرکز بر جنبههای کلان به شکلهای مختلفی تو نرمافزار پیادهسازی شده و یکی از مثالهاش واحد زمانه. فلفل فقط یک واحد زمان داره که نیم-ماه هست. به همین خاطر تو هیچ سطحی از پروژه مقادیری ریزتر از نیم-ماه نداریم. اگه آیتمی نیاز به ده روز زمان داره، اون رو یک نیم-ماه وارد میکنیم. اگه آیتمی یک روز زمان لازم داره، معنیش اینه که برنامه داره زیاد از حد خرد میشه و باید در روند برنامهریزی تجدید نظر کرد، با اون بخش از برنامه که لازمه انقدر خرد بشه رو تبدیل به نوع فیالبداهه کرد.
به خاطر اینکه واحد زمان نسبتا بزرگه، تاثیر تعطیلات روی مدت زمان هم قابل چشمپوشی میشه، که یه مرحله دیگه کار رو سادهتر میکنه.
قطعا هر انتخابی هم جنبههای مثبت داره و هم منفی. هدف نمیتونه این باشه که تمام جنبههای منفی حذف بشن، چون احتمالا امکانپذیر نخواهد بود. هدف اینه که بر اساس نوع مخاطب و استراتژیها بهینهترین انتخاب انجام بشه. به عنوان مثال، با رویکردی که توضیح دادم احتمالا میتونین حدس بزنین که این نرمافزار برای تحلیل تاخیرهای پروژه چندان مناسب نیست. این واقعیتیه که پذیرفتیم، به خاطر اینکه میخوایم به جای اون چیزهای مهمتری که باهاش سازگار نیستن رو به دست بیاریم.
نکته آخر، که احتمالا بعضیها بهش فکر میکنین، پذیرش نرمافزار در بازاره. این مسئله برمیگرده به یه تناقض مهم: چیزی که کاربران دلشون میخواد داشته باشن با چیزی که لازمه داشته باشن فرق میکنه. نرمافزارهای تجاری همیشه تمرکز میکنن روی اینکه کاربرهای بالقوه دنبال چه چیزی هستن. چون فلفل یه نرمافزار تجاری نیست، کاری به این مسئله نداره و صرفا تمرکزش روی اینه که کاربران چه چیزی لازم دارن. این مسئله قطعا باعث میشه که پذیرش اولیه نرمافزار در بازار کند باشه، ولی اگه اونطوری که انتظار داریم و براش تلاش کردیم بتونه مشکلات واقعی کاربران رو حل کنه، به تدریج جا میافته و کاربران بیشتری پیدا میکنه.
هدف فلفل این نیست که یه نسخه پیشرفتهتر یا سادهتر یا… از پراجکت، پریماورا، یا چیز دیگهای باشه. فلفل نرمافزار متفاوتیه با رویکرد خاص خودش. خیلی از قابلیتهایی که در پراجکت و پریماورا وجود داره هیچوقت به فلفل اضافه نخواهد شد، چون بهمون در رسیدن به هدفمون کمک نمیکنه. درجهای از سادگی که تو نرمافزاری مثل ترلو وجود داره هم هیچوقت در فلفل نخواهد بود، چون با اون درجه از سادگی نمیشه به اهدافی که داریم برسیم.