چطوری با جنبههای فنی پروژههامون آشنا بشم؟
من حداقل هفتهای دو سه ایمیل میگیرم از کسایی که تو شرکت جدیدی مشغول به کار شدن و با روند کار شرکت، ساختارهای شکستی که میتونه توش به کار بره و فعالیتهای برنامههاشون آشنا نیستن و دنبال منبعی میگردن که اونها رو یاد بگیرن.
خوب، منبع چیه؟ بهترین منبعی که دارین همون آدمهایی هستن که تو اون شرکت کارهای فنی میکنن. باید دونه دونه باهاشون صحبت کنین و یافتههاتون رو مستند کنین تا به تدریج به تصویر کاملی از کل ماجرا برسین.
متاسفانه خیلیها فکر میکنن این کار بده و باعث میشه فکر کنین کار بلد نیستین. ولی این اصولیترین و حرفهایترین شکل برخورد با کاره، چون:
- حتی تو صنفها و صنعتهای یکسان هم تفاوتهای خیلی عمدهای بین روشهای کاری هست که تنها راه درکش اینه که اطلاعات رو از همون شرکت بگیرین.
- تمام کسایی که تو حوزه مدیریت پروژه فعالیت میکنن، از جمله تو برنامهریزی و کنترل پروژه، فقط لازمه که درک کامل و درستی از تمام یا بخشی از مدیریت پروژه داشته باشن و نه جنبههای فنی پروژههای خاص. به عنوان مثال چنین آدمی باید بدونه که یه ساختار شکست خوب چیه و چطوری تهیه میشه و به چه کاری میاد، نه اینکه بدونه ساختار شکست کار مناسب برای فلان نوع یا بهمان نوع پروژه چیه.
بعد از اینکه تمام اطلاعاتی که لازم داشتین رو استخراج کردین، میتونین برای بهبودشون از تجربهها و الگوهای پذیرفته شده شرکتهای مشابه هم استفاده کنین و این میشه زمانی که به «منابع» مراجعه میکنین. منابع میتونن کتاب، مقاله، مطالبی که تو گروهها و انجمنهای تخصصی نوشته میشه، فیلمهای یوتیوب و سایر سایتها و امثال اونها باشه.
به طور کلی، پیشنهاد من اینه که خودتون رو یه کارآگاه مثل اونهایی که تو فیلمهای معمایی/جنایی به تصویر میکشن ببینین. کارآگاهها قرار نیست بدونن که مجرم هرکدوم از قضایا کیه، قراره بدونن چجوری میشه مجرم رو پیدا کرد و در نهایت با کمک اطلاعاتی که از محیط به دست میارن به این نتیجه میرسن.